هوش مالی قسمت دوم – هوش مالی یا هوش حالی به هالی!
هوش مالی یکی از مفاهیمی است که نمیتواند یک شبه شما را پولدار کند اما این کار را قطعاً در طی زمان انجام خواهد داد. انسانهای فقر با خواندن این مقاله خسته میشوند. انسانهای طبقه متوسط ممکن است بیاموزند یا لجاجت کنند. اما انسانهای ثروتمند لذت خواهند برد. چراکه هوش مالی قسمت اول و هوش مالی قسمت دوم شما را با مفهومی آشنا میکند که با پرورش آن میتوانید ثروتمند شوید! البته بهتر است قبل از شروع این مقاله اطلاعات کمی درباره مالی رفتاری و تیپهای شخصیتی سرمایهگذاران داشته باشید.
فهرست مطالب . . .
- چه افرادی به هوش مالی قسمت دوم بیشتر از دیگران نیاز دارند؟
- تقسیمبندی افراد رابرت کیوسکی
- افزایش هوش مالی قسمت دوم
- هوش کسب درآمد بیشتر
- مقاومت در برابر شکست
- فرآیند رسیدن به هدف
- هدف خود را تنها نگذارید!
- هوش مالی قسمت دوم و محافظت از پول
- مالیات دشمن هوش مالی محافظت از پول
- تاجر یا سرمایهگذار؟
- فروشندگان
- ازدواج
- چرا مردم یادگیری هوش مالی را دوست ندارند؟
- هوش مالی چگونه اندازهگیری میشود؟
چه افرادی به هوش مالی قسمت دوم بیشتر از دیگران نیاز دارند؟
به طور کلی میتوان گفت تمام افرادی که به نوعی با پول سروکار دارند؛ به هوش مالی نیاز دارند. مگر اینکه کسی را داشته باشید که برایتان این کار را انجام دهد. البته در این صورت شما فرصت پیشرفت را از خودتان گرفته و به آن شخص میدهید. افرادی که احساس میکنند نیازی به تقویت هوش مالی خود ندارند؛ افرادی که میراث زیادی به آنها رسیده است؛ کسی که کارمند حقوق بگیر با درآمد ثابت است؛ همه و همه میتوانند بگویند به هوش مالی نیازی ندارند اما در این صورت کاملاً دروغ گفتهاند!
تقسیمبندی افراد رابرت کیوسکی
رابرت کیوسکی افراد را به چهار دسته تقسیمبندی میکند:
- کارمند
- خویشفرما
- کارفرما
- سرمایهگذاران
مهم نیست شما عضو کدام دسته باشید. مهم این است که هوش مالی شما در چه سطحی است. مهم نیست در کدام صنعت فعالیت میکنید؛ مهم این است که توان تقویت هوش مالی خود را داشته باشید. توجه داشته باشید که کارفرما و سرمایهگذاران را با میزان درآمدشان قضاوت خواهند کرد. بنابراین هرکدام هوش مالی بهتری داشته باشد برنده خواهد شد. یکی از مهمترین ایراداتی که به سیستم آموزشی ما وارد است؛ این است که آموزش هوش مالی در دسته آموزشهای عملی قرار داده نشده است. تمام فعالان بازار و صنعت مدت زیادی در این سیستم درس میخوانند. بنابراین آیا بهتر نیست در این سیستم تجدیدنظری صورت گیرد؟
شماره یک دو دو برای دریافت حقوق کار میکنند. این در حالی است که دو گروه دیگر برای افزایش سرمایه کار میکنند. توجه کنید که شغل شما یک دارایی نیست. بدترین قسمت این دو گروه هم این است که درآمدشان برایشان تولید ثروت را برای خودشان ندارد. توجه داشته باشید که داراییها تنها با سختکوشی به دست نمیآیند. درواقع هرچه هوش مالی افراد بیشتر باشد؛ کمتر کار میکنند؛ در حالی که داراییهای بیشتر و باکیفیت بهتر به دست میآورند. به عبارت دیگر داراییها از طریق تولید درآمد پنهان برای ثروتمندان کار میکنند.
افزایش هوش مالی قسمت دوم
هوش کسب درآمد بیشتر
اولین گام افزایش هوش مالی، هوش کسب درآمد بیشتر است. در واقع داشتن مهارت حل مشکل یا مسئله است. در صورتی که از مسائل فرار کنید یا آنها را به آینده موکول کنید؛ کسی نیست که به حل آنها بپردازد. شما در این نبرد تنها هستید.
همانند چیزی که به شما گفتم کسب درآمد بیشتر نیازمند مهارت هوش مالی است. این مهارت هم با حل مشکلات پیش رو به دست میآید. بنابراین هر کس بتواند مشکلات بیشتری حل کند درآمد بیشتری به دست میآورد. خوشبختانه روشهای بسیاری برای این کار وجود دارد. چراکه مشکلات بسیاری در انتظار حل شدن هستند.
بسیاری از مردم علاقهای به حل مشکلات ندارند و میخواهند به خاطر کاری که نمیکنند پول به دست آورند. آنهایی که به دنبال کارهای کمتر با درآمد بیشتر هستند با هر تغییر کوچکی در دنیا زندگی سختتری خواهند داشت. به شکل ساده یک سرمایهگذار حقیقی کسی است که مشکلی را تشخیص میدهد و محصولی ایجاد میکند که میتواند آن مشکل را حل کند. هر چقدر هم که آن محصول یا خدمت از نظر مشتری ارزش بیشتری داشته باشد؛ حاضر است پول بیشتری در برابر آن بپردازد.
مقاومت در برابر شکست
ناکامیها همیشه هم معنی شکست نمیدهند. البته خود شکست هم آنطور که فکر میکنید معنی نمیدهد. زمانی که در یک سرمایهگذاری پول زیادی باختهاید؛ در شغلتان نتوانستهاید پیشرفت کنید یا حتی همسر خوبی نبودهاید؛ اینها شکست یا ناکامی نیستند. بلکه اینها درسهایی برای آینده هستند. همسر خوبی نبودهاید؛ ایرادی ندارد از امروز همسر خوبی باشید. در کارتان ناکام بودید؛ ایرادی ندارد از همین الآن به دنبال راههای موفقیت بگردید. افزایش هوش مالی شما در گرو همین گشتن و مطالعه هوش مالی قسمت دوم است.
فرآیند رسیدن به هدف
هر مرحله از کار به منظور رسیدن به هدف، فرآیند نام دارد. یکی از دلایل فقر این است که مردم پول میخواهند بدون اینکه فرآیند رسیدن به آن را طی کنند. بسیاری از مردم درک نمیکنند که این پول نیست که آنها را ثروتمند میکند! بلکه این فرآیند رسیدن به پول است که آنها را ثروتمند میکند. این فرآیند همچون دارو است. برای هرکدام متفاوت است. ممکن است شما به روش خودتان بتوانید این فرآیند را طی کنید. آن را به دوستتان پیشنهاد دهید. اما دارو به بدن شما ساخته است نه او!
وارن بافت یکی از ثروتمندترین مردان دنیا میگوید: اگر نتوانید احساساتتان را کنترل کنید؛ پولتان را هم نمیتوانید کنترل کنید. این سخن بسیار مهم است. چراکه میفهمیم هوش مالی نوعی از هوش احساسی یا هیجانی است. به این معنی که زمانی که شکست خوردید یا ناامید شدید؛ دست از کار نکشید. این همان شالوده هوش مالی قسمت دوم است.
در هوش مالی قسمت اول اشاره کردیم هوش مالی هر کس از طریق حل مشکلاتی که در برابرش قرار دارد رشد میکند. بسیاری از ما به قول ایرانیها از یک آبباریکه خوشحال هستند. آنها از ترس فقیر شدن فقیر میمانند و بیشتر از آموختن، به ثروتمند شدن اهمیت میدهند. اولین گام افزایش درآمد این است که تشخیص دهید کدام راه برای پولدار شدن بهتر است. یک توصیه پدرانه: هیچگاه فردای ثروتمندتر را به خاطر حقوق بیشتر قربانی نکنید.
هدف خود را تنها نگذارید!
آنقدر ادامه دهید که دنیا از جنگیدن با شما خسته شود. رابرت کیوساکی میگوید: پدر ثروتمندم میگفت هر وقت پیروز شدی کارت را رها کن اما هیچوقت به خاطر اینکه داری میبازی کار را رها نکن. کمی فکر کنید. میگوید دقیقاً تاریکترین لحظه شب، همان لحظه طلوع خورشید است. به این معنی که دقیقاً همان لحظه باخت، ممکن است برنده شوید.
هوش مالی قسمت دوم و محافظت از پول
این نکته نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بسیاری از سازمانها و افراد هستند که منتظر هستند با پول شما به خودشان کمک کنند. آنها بسیار باهوش و قدرتمند هستند. به همین دلیل است که شما نیاز دارید از آنها باهوشتر باشید.
مالیات دشمن هوش مالی محافظت از پول
مالیات هزینه زندگی در جامعه است. البته این هزینه میتواند بابت راهکارهای متفاوت، متفاوت باشد. این راهکارها را مشاوران مالی، افرادی که هوش مالی زیادی دارند و کارشناسان مالی به خوبی میشناسند.
منفیترین و منفورترین نکته در مالیات این است که اقشار ضعیف بیشترین مالیات را پرداخت میکنند. در واقع این قشر حقوق بگیر است که قبل از درآمد، مالیات پرداخت میکند. البته این مورد به قانون هر کشور نیز بستگی دارد. در ایران این قوانین وضع وخیمتری نسبت به کشورهایی همچون دانمارک و روسیه دارد. توجه داشته باشید که در دیگر کشورها بسیاری از مردم با روش سوت زدن تخلفات مالیاتی را گزارش میکنند ولی در ایران به دلایل متفاوت این مورد وجود ندارد.
تاجر یا سرمایهگذار؟
به افرادی که دائم در حال خریدوفروش هستند؛ تاجر گفته میشود. تاجران کمیسیون بیشتری به دلالان پرداخت میکنند؛ مالیات سود خریدوفروش خود را پرداخت میکنند؛ در واقع میتوان گفت مزیت چندانی نسبت به سرمایهگذاران ندارند! در کنار تجار اداره مالیات و دلالان بسیاری سود میکنند. سرمایهگذاری که دارای هوش مالی بالاتر است؛ در ابتدا دلال خوبی استخدام میکند تا به او مشاوره دهد. این هم یکی از توصیه های درگوشی هوش مالی قسمت دوم است.
فروشندگان
فروشندگان کالا و خدمات به شکلی دیگر درآمد شما را میبلعند. خیلی کم پیش میآید که شما با خرید یک کالا یا خدمت ثروتمند شوید. اما صاحبان فروشگاهها و خدمات گوناگون طوری کار میکنند که بخشی از درآمد شما را بگیرند. بسیاری از افراد به دلیل تجملگرایی فقیر هستند. خرید اقساطی لوازم نیز میتواند یک دام باشد. خرید اقساطی شما را در دام بانک و بهره میاندازد.
یکی دیگر از غولهای بلعیدن پول، دادگاهها هستند. در صورتی که کار اشتباهی انجام دهید؛ خواه اعتماد بیجا باشد خواه یک درگیری بیهوده، سرمایه شما به جیب وکیل میرود. رابرت کیوساکی درباره دعواهای پیشپاافتاده توصیه جالبی دارد:
- هیچ دارایی باارزشی را به نام خود نکنید. افراد باهوش مالی بالا، خانههایشان را به نام خودشان نمیزنند.
- بیمه بدهی شخصی را قبل از نیاز به آن خریداری کنید. البته این نوع بیمه یا در کشور ما وجود ندارد و یا اگر وجود دارد به درستی شناسانده نشده است.
- اسناد داراییهای خود را در جای امن نگهداری کنید.
غارتگران ثروت بهاندازه موهای سرتان است. در صورتی که آنها را به خوبی بشناسید؛ میتوانید از آنها در امان باشید. یکی از اهداف هوش مالی قسمت دوم نیز همین است.
ازدواج
برای بسیاری ازدواج نوعی غارتگر ثروت است. بسیاری از افراد در همین جامعه هستند که با ثروت دیگران ازدواج میکنند نه خودشان! بهتر است با افزایش هوش مالی ترفند این افراد را خنثی کنید.
به قول رابرت کیوساکی سوداگران عشق افرادی هستند که بعد از ازدواج مهریه بالا میخواهند. در دین مبین اسلام مهریه عندالمطالبه است. آن هم به این دلیل که در صورتی که روزی زن همسر خود را از دست داد؛ بتواند زندگی خود را ادامه دهد. بسیاری از بانوان چون به خاطر پول ازدواج کردهاند؛ بعد از ازدواج مهریه خود را طلب میکنند. البته اخیراً قانونی تصویب شد که مهریههای بالاتر از 110 سکه، مشمول جرائم عدم پرداخت نباشد. درست است که دولت سازوکاری تعیین کرده که از این کار جلوگیری شود اما رابرت کیوساکی پیشنهاد میکند هنگام بستن هر قراردادی، پیشبینی لازم برای خروج از آن را نیز داشته باشید
چرا مردم یادگیری هوش مالی را دوست ندارند؟
یکی از مهمترین این دلایل این است که مردم میترسند. آنها به دنبال آموزههای قدیمی خود هستند به جای اینکه خود را در معرض چالش جدیدی قرار دهند. دقت کنید نمیگوییم کارهای پر ریسک انجام دهید. بلکه کارهایی متفاوت از آنچه میدانید انجام دهید.
زندگی یک ماجراجویی آموزنده است. زندگی کردن را باید آموخت و برای آموختن باید ماجراجویی کرد. برای ماجراجویی نیز نیازمند آموزش مهارتهایی هستید که خودش به شما میآموزد. نقطه مشترک آموزشهای مردم این است که هوش را به خاطر سپردن و پرهیز از اشتباه میدانند. در حالی که هوش واقعی یادگیری مهارت حل مسئله است. در واقع به همین دلیل است که آن ها از هوش مالی قسمت دوم و قسمت اول استقبال نخواهند کرد.
هوش مالی چگونه اندازهگیری میشود؟
این هوش با درآمد ناخالص اندازهگیری میشود. به طور مثال اگر شما در سال 5 میلیون درآمد داشته باشید؛ هوش مالی شما از کسی که ماهیانه سه میلیون درآمد دارد بیشتر است. هوش مالی حفاظت از پول نیز به همین شکل ولی با درصد اندازهگیری میشود. مثلاً اگر شما ماهیانه 20 میلیون درآمد داشته باشید؛ ولی با استفاده از هوش مالی مالیات یا هزینهای بابت درآمدتان پرداخت نکنید؛ هوش مالی شما از فری که ماهیانه 20 میلیون درآمد داشته ولی 30 درصد آن را بابت مالیات پرداخته است بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر هوش مالی محافظت از پول را با درصدی از درآمد خالص بیان میکنند. توصیه طلایی ما این است که زود اعتماد نکنید و احساسات را دخالت ندهید.
هوش مالی قسمت دوم و قسمت اول شما را با این مفهوم مهم و تا حدودی حیاتی آشنا کرد. همچنین سعی در پرورش این هوش درون شما داشت. البته در صورتی که فردی باشید که مقالات انگیزشی بسیاری میخوانید؛ ممکن است در ابتدا این گونه به نظرتان برسد. همانطور که در مقاله اشاره کردیم؛ باید وارد کار شوید تا به شکل عینی بیاموزید. پس بیایید از همین فردا شروع کنیم!